فال امروزتان را از خواجه شیراز بخواهید که میفرماید: خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق / دریادلی بجوی دلیری سرآمدی
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۴۶۲ مطلب
فال امروزتان را از خواجه شیراز بخواهید که میفرماید: خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق / دریادلی بجوی دلیری سرآمدی
محمدعلی سپانلو را بهعنوان شاعران پیادهروها میشناسند. او از نخستین کسانی بود که در ادبیات فارسی، شعرش را بهسمت نوشتن در مورد شهر و مشخصات شهری برد. خدمات سپانلو به ادبیات فارسی تنها به همین مسائل خلاصه نمیشود، او با تاسیس کانون نویسندگان تاثیر مهمی در نسلهای بعدی ادبیات در ایران گذاشت.
فال امروزتان را از حضرت حافظ بخواهید که میفرماید: ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز / مست است و در حق او کس این گمان ندارد
عبدالرحمن جامی ازجمله شاعرانی به شمار میرود که هم در زمان حیاتش و هم پساز آن، از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. جامی را با لقب خاتمالشعرا میشناسند؛ چراکه بسیاری از اهالی ادب معتقدند که او آخرین شاعر از نسل شاعران پرآوازه ایران در روزگار گذشته بوده است.
فال امروزتان را از حضرت حافظ بخواهید که میفرماید: عمریست تا ز زلف تو بویی شنیدهام / زان بوی در مشام دل من هنوز بوست
شمس لنگرودی مانند بسیاری از روشنفکران و شاعران زمانهاش، در طول دوران زندگی خود، با تغییرات مهمی در دیدگاههایش روبهرو شد. تجربه زندان و فعالیتهای سیاسی، او را بهسوی سکوتی طولانی و درعینحال سرشار از بالندگی ادبی هدایت کرد.
فال امروزتان را از حضرت حافظ بخواهید که میفرماید: فی الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر / کاین کارخانهایست که تغییر میکنند
در روزگاری که نام تیموریان با شمشیر و کشتار گره خورده بود، حضور زنی از خانوادهای اشرافی ورق را برگرداند. گوهرشادبیگم، بانی مسجد باشکوه گوهرشاد، با تکیه بر نفوذ خود در دربار، به حمایت هدفمند از هنر و ادبیات پرداخت و پایههای اصلاحات فرهنگی در حکومت تیموریان را بنا گذاشت؛ اصلاحاتی که ثمره آن در سرنوشت فرزندانش و شکوفایی هنر ایرانی بهروشنی دیده میشود.
فال امروزتان را از خواجه شیراز بخواهید که میفرماید: ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم / خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
جویا معروفی در گفتوگو با فرارو گفت: «من تصورم میکنم که از یکجایی به بعد، شعر گفتن ساده فرض شد. گروهی فکر کردند به این دلیل که شاملو وزن و قافیه را کنار گذاشت، پس بهراحتی میشود شعر گفت. یعنی شعر که در گذشته تعریف وجودی داشت که کلامی است موزون و مخیل و مقفی، بعداز شاملو با آنچه نداشت سنجیده شد: چیزی که وزن ندارد، قافیه ندارد و... . در چنین شرایطی است که شعر گفتن ساده فرض میشود. به قول اخوان که میگفت: عزیز جان، این شاملو خودش خوب است ولی تالی فاسد دارد.»