افشای راز سقوط مرگبار خانم دکتر از پل عابر
متهم گفت: من در مغازه کیف و کفش حوالی میدان فردوسی مشغول به کار هستم. چند ماه قبل، این دختر برای خرید کفش به مغازهام آمد و با هم آشنا شدیم. او چند سالی از من بزرگتر بود، اما دوست شدیم و باهم در تماس بودیم تا اینکه او به من مشکوک شد. خانم دکتر تصور میکرد که من با کسی در رابطه هستم و از این موضوع ناراحت بود. روز حادثه بعد از ظهر به مغازهام آمد طبق قراری که با هم داشتیم به حوالی میدان آزادی رفتیم. در آنجا سر همین موارد باهم مشاجره لفظی پیدا کردیم که ناگهان خودش را از بالای پل به پایین پرتاب کرد.