گرچه تمامی کوششها معطوف به این است که چنین اتفاقی رخ ندهد، ولی فراموش نکنیم که روند همین است که پیشبینی شد، دیر و زود دارد، سوخت و سوز ندارد، مگر اینکه تغییراتی رخ دهد.
در مورد
در فرارو بیشتر بخوانید
۱۵۸۵ مطلب
گرچه تمامی کوششها معطوف به این است که چنین اتفاقی رخ ندهد، ولی فراموش نکنیم که روند همین است که پیشبینی شد، دیر و زود دارد، سوخت و سوز ندارد، مگر اینکه تغییراتی رخ دهد.
پرونده مکارم فقط چشم و گوش متخلفان را باز میکند تا دیگر مرتکب اشتباه محاسباتی نشوند و در دادن پیشنهاد رشوه بیگدار به آب نزنند تا هیچگاه لو نروند.
تجربه چین مائو هم پیش روی ما است. در همین منطقه خودمان انواع و اقسام چنین تغییرات قدرتی را داشتهایم که جنبشهای بعثی و ناصریستها نمونه آن هستند. در همه این موارد، مخالفت و مبارزه سیاسی نه به معنای ارایه شیوهای متفاوت، بلکه به منزله بازآفرینی ساختار موجود در همان میدان قدرتی بود که آن را نفی میکرد؛ نتیجه چه شد؟ ایجاد استبدادی جدید در برابر استبداد قدیم، نه راهی تازه در برابر راه گذشته.
در این ساختار فردی وجود دارد که از نظر نماینده مجلس آن مرتکب جرمی شده که شایسته چند بار اعدام است، ولی نه تنها اعدام نمیشود، بلکه اساسا پروندهای هم برای او گشوده نمیشود. معنای ضمنی این ادعاها بیش از آنکه تعریضی علیه آن فرد باشد، علیه ساختار است.
آیتالله سیستانی توصیه کردهاند که پشت سر امام جماعتی که حقوق دولتی دریافت میکند نماز خوانده نشود. ایا این حرف نشان دهنده جدایی دین از سیاست هست؟ آیا مشروعیت حقوق دولتی روحانیون رو زیر سوال میبرد؟
مهمترین مساله کنونی ما نداشتن چشمانداز یا در وضعیت تعلیق قرار داشتن است. حتی ساختار رسمی نیز چشمانداز ندارد و این بدتر از هر چیز است.
ماجرای خطوط سفید در توییتر هم خیلی چیزها را روشن کرد؛ از جمله اینکه برخلاف ادعاهای رسمی در دفاع از فیلترینگ دهها و صدها هزار خط فیلتر نیستند در حالی که اکثریت مردم نااهل دانسته شدهاند. در واقع اکنون بیش از گذشته بطلان این سیاست نادرست و ریاکارانه آشکار شده است. به ویژه در مورد کسانی که سینهچاک فیلترینگ هستند.
در این تردیدی نیست که افزایش قیمت سوخت به دلیل آثار تورمی آن اقشار آسیبپذیر را دچار مشکل میکند، ولی تردیدی هم نیست که این مساله راهحل هم دارد، اما واقعیتی که نمیتوان انکار کرد این است که بنزین و گازوییل و سایر حاملهای انرژی که حق همه مردم و ازجمله دهکهای پایین است، عملا در سفره آنان قرار ندارد و منفعت آن را دهکهای برخوردار و مهمتر از آن قاچاقچیهای محترم! سوخت تصرف میکنند و بخش مهمی هم تلف میشود و از میان میرود و تبدیل به هوای آلوده و ناسالم میشود و مردم را میکشد.
هر روز که میگذرد شکست قاطع قانون فرزندآوری بیش از پیش نمایان میشود و این مساله مهم اجتماعی که با ادامه وضع کنونی آینده مبهمی را برای کشور رقم میزند، اسیر سیاستهای نادرست تعدادی نماینده کرده که درک علمی و واقعی از بحران ندارند و حمایت از این قانون را برای خود هویتی کردهاند.
این فرآیند نزولی از سال ۱۳۸۴ آغاز شد، دو علت اصلی مرتبط با هم موجب این افول و سیاست از امری معطوف به خیر عمومی تبدیل به بازی سخیفی برای رسیدن به قدرت به هر قیمتی و با هر ترفندی شد.