ترنج موبایل
کد خبر: ۹۳۱۳۷۶

داستان درگیری رضا براهنی با هوشنگ ابتهاج و نصرت رحمانی

داستان درگیری رضا براهنی با هوشنگ ابتهاج و نصرت رحمانی

رضا براهنی یکی از مهم‌ترین چهره‌های ادبی تاریخ معاصر ایران است. درگیری‌های لفظی و غیرلفظی او با بسیاری از شاعران هم‌دوره‌اش از معروف‌ترین داستان‌های موجود در ادبیات معاصر ایران هستند.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو- رضا براهنی از چهره‌های جنجال‌برانگیز ادبیات معاصر ایران است. او که تاثیر زیادی بر ادبیات پس‌از خود داشته است، پیوسته مورد انتقاد و ستایش گروه‌های مختلف بوده است.

به گزارش فرارو، براهنی مرد بسیار دانشمندی بود. بااین‌حال رویکرد او به ادبیات، باعث شد تا بسیاری از صاحب‌نظران پیش و پس‌از او، وی را مورد انتقاد قرار بدهند. البته که براهنی نیز مانند همه بدعت‌گذاران، ستایشگران زیادی نیز دارد.

زندگی رضا براهنی

براهنی در 21 آذر سال 1304 در تبریز متولد شد. روزگار کودکی‌اش را در تبریز سپری کرد و در ادامه نیز تحصیلاتش را تا دریافت مدرک لیسانس ادبیات انگلیسی دنبال کرد. در ادامه برای تحصیل به ترکیه رفت و پس‌از اخذ مدرک دکتری به ایران بازگشت. در ایران مدتی را علاوه‌بر اشتغال به شعر و ادبیات داستانی و نقد ادبی، به تدریس در دانشگاه تهران گذراند. براهنی تاثیر بسیار زیادی بر جریان نقد ادبی در ایران داشت. او شاگردان زیادی را تربیت کرد و به‌نوعی به فردی تاثیرگذار در جریانات ادبی ایران در سده چهاردهم خوشیدی بدل شد.

براهنی و جنجال‌های ادبی

شعر و نگاه براهنی از همان ابتدا، جنجال‌های بسیار زیادی به‌پا کرد. نظرات براهنی به‌قدری متفاوت بودند که حتی در جامعه رو‌به‌مدرنیزاسیون نیمه اول قرن گذشته نیز جایی برای آن‌ها نبود. جنجال‌های براهنی تا آن پایه بالا گرفته بود، که علاوه‌بر جدال‌های لفظی، کار به نزاع فیزیکی هم رسیده بود.

براهنی در یادداشتی به نام «مربع مرگ» به چهار شاعر هم‌عصرش توپید و آنان را تشکیل‌دهنده چهار ضلع از یک مربع مرده به شمار آورد؛ به گفته براهنی، نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج، فریدون مشیری و سیاوش کسرایی، چهار ضلع مربع مرگ بودند. براهنی در این یادداشت نوشت:

«مربع مرگِ شعری از چهار زاویه تشکیل شده است. این چهار زاویه عبارتند از نادرپور، سایه، مشیری و کسرایی. از این چهار نفر، سایه و مشیری مرده‌اند و خدای شعرشان رحمتشان کند؛ کسرایی سه چهارم کالبد و شعور و احساس و جهان‌بینی شاعرانه‌اش فلج شده است و نادرپور می‌خواهد با جبهه تشکیل دادن و با تظاهر به متعهد شدن و احساس مسئولیت، خود را از مرگ شعری نجات دهد. این مربع، مربع مرگ است به‌دلیل آنکه مرگ شعری، بر سر و روی هر چهار شاعر، گرد وحشتناک خود را پاشیده و آنها را در سنگری قرارداده است که از آن هیچ‌گونه دفاعی نمی‌توان کرد.»

دراین‌بین جدال بین سایه و براهنی، جدالی کهنه بود و تا پایان عمر هر دو هم ادامه داشت. سایه براهنی را درخت عرعر دانسته بود و براهنی نیز نقدهای تندوتیزی درباره وی نوشته بود. رفته‌رفته پای افراد دیگری نیز به این مجادلات باز شد. یکی از این افراد، نصرت رحمانی بود. رحمانی اما، برای مقابله با براهنی راه دیگری را در پیش گرفت. محمود استادمحمد در این باره می‌گوید:

«رضا براهنی، مربع مرگ را نوشت و در آن به شاملو اهانت کرد و شاملو جواب او را داد. نصرت گفت: احمد کار بدی کرد. نباید که به رضا براهنی با مطلب جواب داد. باید کتکش زد. رضا براهنی آمد کافه فیروز و اتفاقا زمانی بود که نصرت باز هم داشت این حرف را می‌زد که: چرا احمد به این جواب داد و این کیه که احمد رفته و در مجله به او جواب داده. یکهو رضا براهنی آمد داخل و نصرت هم او را زد و بدجوری هم زد.»

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات