ترنج موبایل
کد خبر: ۹۳۰۵۷۲

تغییرات ساده ذهنی، کلید کنترل دردهای مزمن طولانی‌مدت هستند

تغییرات ساده ذهنی، کلید کنترل دردهای مزمن طولانی‌مدت هستند

تغییرات ساده در نگرش و شیوه عملکرد مغز می‌تواند به‌طور چشمگیری شدت دردهای مزمن را کاهش دهد و روند درمان را مؤثرتر کند.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو- در حالی که میلیون‌ها نفر در سراسر جهان با دردهای طولانی‌مدت دست‌وپنجه نرم می‌کنند، یک متخصص مغز و اعصاب تأکید دارد توجه به سلامت ذهن و بازنگری در الگوهای فکری می‌تواند نقشی کلیدی در مدیریت و تسکین این دردها ایفا کند.

به گزارش فرارو به نقل از فاکس نیوز، دردهای مزمن، به‌ویژه در میان بزرگسالان مسن، یکی از چالش‌های فزاینده نظام‌های بهداشتی در سراسر جهان است؛ دردهایی که نه تنها فعالیت روزانه افراد را مختل می‌کند، بلکه در بسیاری از موارد احساس ناامیدی و فرسایش روحی به همراه دارد. اگرچه درمان‌های فیزیکی مانند فیزیوتراپی، مصرف دارو یا روش‌های جراحی می‌توانند تا حدی مؤثر باشند، اما پژوهش‌های نوین نشان می‌دهد که نحوه عملکرد مغز و نوع مواجهه ذهنی با درد نقش مهمی در شدت و تداوم این ناراحتی دارد.

دکتر دنیل ایمِن، روان‌پزشک ساکن کالیفرنیا و بنیان‌گذار «کلینیک‌های ایمِن»، سال‌هاست که درباره ارتباط میان سلامت مغز و کاهش درد پژوهش می‌کند. او یافته‌های خود را در کتاب جدیدش با عنوان «مغزت را تغییر بده، دردت را تغییر بده» منتشر کرده است. ایمِن تأکید کرده است بسیاری از افراد نمی‌دانند درد مزمن تنها در مفاصل، زانو یا کمر باقی نمی‌ماند. او توضیح می‌دهد: «اگر دردی بیش از سه هفته ادامه پیدا کند، این دیگر فقط یک مشکل جسمی نیست؛ این درد در مغز شما سکونت پیدا کرده است. در مغز مدارهایی وجود دارد که درد را احساس می‌کنند؛ این مدارها هم درد جسمی و هم درد احساسی را پردازش می‌کنند.»

به گفته او، حتی برخی داروهای ضدافسردگی که مورد تأیید سازمان غذا و دارو هستند، همزمان برای درمان درد مزمن نیز به کار می‌روند؛ زیرا این داروها روی همان مدارهای عصبی مشترک میان درد جسمی و عاطفی اثر می‌گذارند. او می‌گوید: «هرچه مغزتان سالم‌تر باشد، دردهای جسمانی و احساسی شما کمتر می‌شود.» ایمِن تأکید می‌کند که این مسئله به معنای «خیال‌بافی» یا «توهم» درد نیست؛ بلکه نشان می‌دهد که مغز نیز مانند هر اندام دیگر می‌تواند از تعادل خارج شود.

اگر بخشی از مغز بیش از حد فعال یا کم‌فعال شود، این عدم تعادل می‌تواند کل بدن را تحت تأثیر قرار دهد و شدت درد را بیشتر کند. از نگاه او، بازگرداندن تعادل به مغز می‌تواند به کاهش تنش عضلانی، آرام‌سازی بدن و مدیریت بهتر درد کمک کند. او در کتاب خود مفهومی را مطرح می‌کند که آن را «چرخه نابودی» یا doom loop می‌نامد. در این چرخه، درد مزمن مدارهای رنج را فعال می‌کند؛ این وضعیت به بروز افکار منفی، تنش شدید عضلات و سپس شکل‌گیری عادت‌های ناسالم منجر می‌شود.

ایمِن می‌گوید: «وقتی به این چرخه می‌افتید، مغز کنترل خود را از دست می‌دهد. اگر درد کمر دارید، عضلات اطراف همان ناحیه ملتهب سفت می‌شوند و درد را تشدید می‌کنند.» او البته اضافه می‌کند که این رویکرد به معنای بی‌نیازی کامل از مداخلات پزشکی نیست: «ممکن است همچنان به جراحی نیاز داشته باشید، اما اگر مغز و بدنتان با هم کار کنند، اثرگذاری درمان بسیار بیشتر خواهد بود.»

به گفته این متخصص، نخستین گام برای مقابله با درد مزمن، بررسی سلامت مغز است. او توصیه می‌کند افراد از خود بپرسند: «این درد برای من چه معنایی دارد؟» ایمِن معتقد است بزرگ‌ترین ترس پنهان در پسِ درد، نگرانی از دست دادن استقلال و آزادی فردی است. ایمِن همچنین به نظریات دکتر جان سارنو، پزشک توان‌بخشی و نویسنده مشهور حوزه درد مزمن اشاره می‌کند. بر اساس این دیدگاه، درد در بسیاری از موارد نشانه خشم سرکوب‌شده است. او توضیح می‌دهد: «احساسات سرکوب‌شده جایی باید بروز پیدا کنند و معمولاً خود را در مدارهای درد مغز نشان می‌دهند؛ و نتیجه آن دردهایی مانند کمردرد، زانودرد یا گردن‌درد است.»

ایمِن یکی از روش‌های پیشنهادی خود را «آزادی احساسی» می‌نامد؛ روشی که شامل نوشتن خاطرات هر دوره پنج‌ساله از زندگی است. او پیشنهاد می‌کند افراد در این فرایند هر آنچه در آن دوره‌ها رخ داده، چه لحظات خوش و چه تجربه‌های تلخ یا آزاردهنده، را ثبت کنند. به باور او، این شیوه به درک بهتر احساسات پنهان و گره‌های عاطفی کمک می‌کند.

او همچنین بر اهمیت حفظ نگرش مثبت تأکید می‌کند و معتقد است که خوش‌بینی می‌تواند میزان خشم و تنش درونی را کاهش دهد و در نهایت به تخفیف دردهای مزمن منجر شود.

تبلیغات
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات