پاسخ به یک سوال اساسی؛
چرا شاد نیستیم؟!
تحقیقات نشان داده است که استفاده بیش از حد از شبکههای اجتماعی میتواند به کاهش اعتماد به نفس و احساس خوشبختی منجر شود. مقایسه دائمی خود با دیگران و مشاهده زندگیهای به ظاهر ایدهآل دیگران میتواند حس نارضایتی و افسردگی ایجاد کند. انسانها به طور فزایندهای در تلاشند تا خود را با استانداردهای اجتماعی که در رسانهها ارائه میشود تطبیق دهند و این موضوع میتواند باعث بروز استرس و کاهش احساس رضایت از زندگی شود.
فرارو- یکی از موضوعاتی که در عصر و جهانِ جدید بسیار به آن پرداخته شده و می شود، مساله شادی و رضایت انسان ها است. در این رابطه، به طور خاص گزارشی تحت عنوان «شادی جهانی» نیز منتشر می شود که شادترین و غمگینترین کشورهای جهان را بر پایه مولفه هایی نظیر تولید ناخالص داخلی، حمایت اجتماعی، امید به زندگی، آزادی در انتخابهای زندگی، سخاوت و ادراک از فساد، مشخص می کند.
به گزارش فرارو؛ اگرچه ردهبندیهای مختلفی در مورد شادترین ها و غمگینترین ملت ها در جهان ارائه می شود با این حال، آنچه واضح است این نکته می باشد که فارغ از این تقسیمبندیها، انسانِ امروز به نسبت نسلهای گذشته، غمگینتر است. جالب اینکه نشریه «اکونومیست» مدتی قبل در گزارشی به این مساله اشاره داشت که در سال 2026، محدود بودن دایره ارتباطات افراد می تواند یکی از نشانه های سلامت روان انسان ها باشد! این در حالی است که در گذشته، با هم بودن و معاشرت بیشتر، خود یکی از منابع مهم ایجاد شادی و رضایت و سلامت روان در افراد بود.
انسانِ امروز از بسیاری از جهات با انسان گذشته فرق دارد. گاه تفاوت ها به قدری زیادی هستند که انگار در مورد تفاوتهای یک نسل با نسل قبل از خود، می توان سال ها صحبت کرد و کتاب نوشت. عجیبتر اینکه سرعت ظهور نسل های جدید نیز کوتاهتر شده است. کما اینکه در جهان غرب بسیاری این گزاره را مطرح می کنند که در مورد نسل های پس از نسل Z، از منظر علمی و آشنایی با آن ها ادراک کافی وجود ندارد و این مساله خود یکی از بزرگترین چالشهای نظامهای آموزشی و تربیتی در دنیا است.
با این همه، اگر بخواهیم به این سوال بنیادین پاسخ دهیم که براستی چرا انسانِ امروز شاد نیست؟ باید 4 مولفه را مد نظر داشته باشیم.
1. فناوری و شبکه های اجتماعی
با گسترش استفاده از فناوری و شبکه های اجتماعی، نحوه تعامل و ارتباطات انسانی تغییر کرده است. فناوری و به ویژه رسانههای اجتماعی، به افراد این امکان را میدهند که در لحظه به ارتباطات وسیعتری دست یابند اما این ارتباطات اغلب سطحی و بدون عمق است. این مساله میتواند احساس تنهایی و بیمعنایی را در انسانها تقویت کند.
تحقیقات نشان داده است که استفاده بیش از حد از رسانههای اجتماعی میتواند به کاهش اعتماد به نفس و احساس خوشبختی منجر شود. مقایسه دائمی خود با دیگران و مشاهده زندگیهای به ظاهر ایدهآل دیگران میتواند حس نارضایتی و افسردگی ایجاد کند. انسانها به طور فزایندهای در تلاشند تا خود را با استانداردهای اجتماعی که در رسانهها ارائه میشود تطبیق دهند و این موضوع میتواند باعث بروز استرس و کاهش احساس رضایت از زندگی شود.
علاوه بر این، اختلالات خواب ناشی از استفاده بیش از حد از دستگاههای دیجیتال نیز از جمله عواملی است که میتواند بر سلامت روان و شادی افراد تاثیر منفی بگذارد. در نهایت، به جای آنکه انسانها در فضای واقعی و ارتباطات رو در رو احساس آرامش و شادمانی کنند، بیشتر در یک فضای مجازی و بدون حس واقعیِ ارتباط به سر میبرند.
2. تشدید فشارهای اجتماعی و اقتصادی
یکی از اصلیترین عواملی که بر شادی و سلامت روان انسانها تأثیر میگذارد، فشارهای اجتماعی و اقتصادی است. در جوامع مدرن، انسانها همواره در تلاشند تا با برآوردهکردن نیازهای روزافزون مالی و اجتماعی خود، به یک زندگی بهتر دست یابند. این فشارها موجب میشوند که افراد احساس ناکامی و استرس کنند و تمرکز آنها از احساس شادی و لذت زندگی به تأمین معیشت و رقابتهای اجتماعی معطوف گردد.
دنیای امروز با چالشهایی نظیر تورم، افزایش قیمتها، رقابتهای شغلی و اقتصادی روبرو است که میتواند حس عدم امنیت را در افراد تقویت کند. این فشارهای مداوم بر افراد تاثیر منفی میگذارند و آنها را از تجربه لحظات شاد و آرام باز میدارند. علاوه بر این، جامعه امروز از افراد انتظار دارد که همیشه در حال پیشرفت باشند که این فشار، باعث احساس ناکامی در بسیاری از افراد میشود.
در بسیاری از جوامع، این فشار به گونهای است که افراد برای دستیابی به موفقیتهای مالی و اجتماعی، وقت و انرژی خود را صرف کار میکنند و از وقتگذرانی با خانواده و دوستان یا لذت بردن از لحظات ساده زندگی محروم میشوند. این نوع زندگی باعث میشود که انسانها کمتر فرصت داشته باشند تا شادیهای ساده و طبیعی را تجربه کنند. این مساله فی نفسه میزان رضایت انسان ها از زندگی خود را کاهش می دهد.
3. دور شدن از معنویت و ارتباطات انسانی
در دنیای امروز، بسیاری از افراد به دلایل مختلف از معنویت دور شدهاند. با رشد فناوری، توجه به مسائل معنوی و روحانی در بسیاری از جوامع کاهش یافته است. در حالی که اعتقادات معنوی و ارتباطات انسانی میتوانند احساس رضایت و آرامش را برای انسانها فراهم آورند، جامعه مدرن غالبا به سمت مادیگرایی و دنیاگرایی پیش رفته است.
در دنیای امروز، انسانها بیشتر به دنبال جذب ثروت، شهرت و موفقیتهای ظاهری هستند و مسائلی نظیر یافتن معنای عمیقتر و باارزشتر زندگی به حاشیه رفته است. این تغییر در اولویتها باعث شده است که بسیاری از افراد از روابط انسانی عمیق و واقعی که موجب احساس امنیت، محبت و شادمانی میشود، فاصله بگیرند. در عوض، آنها به دنبال موفقیتهایی هستند که غالباً موقتی و بیدلیل هستند و در نتیجه احساس نارضایتی و بیهدفی در آنها به وجود میآید. همچنین، افزایش مشغلههای روزمره و فشارهای زندگی باعث میشود که بسیاری از افراد وقت خود را صرف رسیدگی به کارها و مسئولیتهای خود کنند و از ایجاد ارتباطات انسانی عمیقتر و معنویتر غافل شوند. این موضوع میتواند منجر به احساس تنهایی و کاهش کیفیت زندگی شود.
4. انتظارات غیرواقعی و تشدید بحران هویت
در عصر حاضر، افراد تحت فشار انتظارات غیرواقعی قرار دارند. تبلیغات، رسانهها و فرهنگ عمومی دائما انسانها را با تصاویری از زندگیهای کامل و بدون نقص مواجه میکنند. این انتظارات میتوانند باعث ایجاد احساس ناکامی و اضطراب در افراد شوند زیرا بسیاری از مردم به طور غیرمنصفانهای میخواهند خود را با استانداردهایی که در رسانهها و فرهنگ عمومی مطرح میشود تطبیق دهند.
این انتظارات میتوانند بر اساس معیارهایی مانند زیبایی، موفقیت شغلی، ثروت و روابط اجتماعی شکل بگیرند. وقتی که افراد نمیتوانند به این استانداردها برسند، دچار بحران هویت و نارضایتی میشوند. این بحران هویت معمولاً ناشی از این است که انسانها دیگر نمیتوانند خود را با استانداردهای اجتماعی و فرهنگی منطبق کنند و احساس میکنند که جایگاه و ارزش واقعی آنها در جامعه نادیده گرفته شده است.
نتیجه این بحران هویت و انتظارات غیرواقعی، کاهش خودباوری و اعتماد به نفس است که میتواند به شکلهای مختلفی از جمله افسردگی، اضطراب و حتی رفتارهای خودآسیبزننده خود را نشان دهد.